سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 90/12/29 | 2:24 عصر | نویسنده : FFFFF

کنون رزم virus و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یکی disk داد
بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این disk باشد یکی fileنابچشمک
که بگرفتم از site افراسیاب

برو سیر می کن بدین disk هان
که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش
شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمدبه نزد mini tower اش
بزد ضربه بر دکمه ی power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت ترسیدم
مران disk را در drive اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ افت
یکی list از root دیسکت گرفت

در آن disk دیدش یکی file بود
بزد enter آن جا و اجرا نمود

کز ان یک demo گشت زان پس عیان
و فیلم و به موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد hang گیج شدم
که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگرباره reset نمود
همی کرد hang و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد
ز بخت بد خویش فریاد زد عصبانی شدم!

چو تهمینه فریاد رستم شنود
بیامد که لیسانسش رایانه بود

بدو گفت رستم همه مشکلش
وز آن disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش
یکی bootable دیسک آورد پیش

یکی اندر آن disk بود
برآورد آن را و اجرا نمود

همی گشت toolkit هارد اندرش
چو کودک که گردد پی مادرش

به ناگه یکی رمز virus یافت
پی حذف امضای ایشان شتافت

چو virus را نیک بشناختش
مر از boot sector برانداختش

یکی ضربه زد بر سرش toolkit
که هر بایت آن گشت هشتادbit

چنین گفت تهمینه با شوهرش
که این بار بگذشت از پل خرشخسته کننده

دگرباره اما جهالت مکن
ز رایانه اصلاً تو صحبت مکن
:بده:
قسم خورد رستم به پروردگار
نگیرد دگر  disk ز اسفندیارقابل بخشش نیست